ساخت مجموعه های مخصوص کودکان کار ساده ای نیست. مراکز خرید و بازی و سرگرمی
مخصوص کودکان در قلب مراکز تجاری مخصوص بزرگسالان چند سالی است که رونقی بیش از
پیش گرفته است. و در میان استودیو X+ با بیش از ۱۰ پروژه در این ژانر یکی از
دفاتر موفق چین در زمینه ساخت مراکز تخصصی کودکان است.
استودیو X+ شهر بازی با دیوارها و پوشش پاستلی با نام henzhen
Neobio Family Park در قلب مرکزی تجاری در چین ساخته است که چشم
نواز است.
Shenzhen Neobio Family Park اخرین پروژه از مجموعه رستوران ها و زمین
های بازی مخصوص کودکان و والدین آن هاست که این استودیو در چین ساخته است. مجموعه
هایی که در انها والدین می توانند غذای خود را در رستوران میل کنند در حالی که
کودکان در محیطی رنگارنگ و شگفت انگیز مشغول به بازی باشند. ” شهر
رویاها” نامی است که برای این آتریوم مخصوص کودکان در نظر گرفته شده است.
طراحی فضاهای مذهبی طراحی فضاهای مذهبی در سراسر جهان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. فضاهایی مانند کلیسا ها، کنیسه ها، گورستان ها، قبرستان ها، امام زاده ها از بناهای مذهبی به شمار می روند و با توجه به هر دین و آیینی این فضا به گونه ای خاص شکل میگیرد و تمامی فرم معماری با توجه معنی واژه مذهب: آیین، دین، روش، سنت، شرع، شریعت، طریقه، طریقت. که چه مفهومی در آن دین مشهودتر است، باید به سادگی در فرم و فضا دید شود، توجه کرد.
از فضاهای مذهبی شکل گرفته در ایران، مساجد نقش پر رنگ تری در بستر جامعه به عنوان مرکز فرهنگی، اجتماعی ایفا میکند. (در اسلام قرآن، منشا تمام قوانین زندگی و آموزش است و نیز خاص اعلام قانون، دین و غیره است.) با توجه به اهمیت بنای مسجد به عنوان ممتازترین بنای شهری و محل اجتماع مومنین و نمازگزاران درک مبانی طراحی مساجد با ارزش ایران و سایر کشورهای اسلامی از اهم وظائف طراحان میباشد و به این دلیل نکات زیر باید مبنای کار طراحی قرار گیرد : الزامات: اجتناب از طراحی بدون منطق الگوهای تاریخی . بازخوانی تعریف مسجد به عنوان فضای عبادت و بازشناسی کارکردهای آن. رعایت اصل سادگی و پرهیز از تجملات و تزئینات اضافی. رعایت اصل وحدت نظام حجمی و عملکردی فضاهای اصلی ، جانبی و الحاقی مسجد به عنوان موضوع واحد بصورتیکه شاخص بودن مسجد از جهت منظر شهری و عملکردی غالب باشد.
محوریت فضای عبادی (شبستان) و تبعیت فضاهای جانبی و الحاقی از آن . رعایت حرمت حدود شبستان مسجد قبل در هنگام تخریب، احداث و تعمیر و مرمت. رعایت هندسه فضای شبستان بر محوریت قبله و همچنین رعایت جهت قبله در سازماندهی کلی احجام. رعایت سلسله مراتب فضاهای اصلی، جانبی و الحاقی در طراحی کلی. توصیه ها: تبادل نظر با کارشناسان مرکز رسیدگی به امور مساجد قبل از شروع طراحی. بازدید از حداقل ۵ مسجد فعال با معرفی امور مساجد جهت مطالعات میدانی و عملکرد واقعی مسجد نوآوری براساس سنت و پرهیز از نوآوریهایی که از تشخص بنا می کاهد. در نظر گرفتن تمهیدات لازم در طراحی جهت حضور بانوان براساس احکام شرعی. حتی المقدور ورودی شبستان به گونه ای طراحی گردد که ورود نمازگزاران رو به قبله باشد. رعایت توازن، تقارن و تعادل در طراحی مسجد. حتی المقدور توجه به ایجاد صحن چهار ایوانی. حتی المقدور رعایت اصل طراحی درون گرا. رعایت تناسبات هندسی عناصر معماری و آرایه های مساجد شاخص در طراحی. فضاهای اصلی : شبستان (ورودی گنبدخانه و محراب) صحن (ایوان، رواق و …) هشتی (پیش ورودی) سردر مسجد (بعنوان نماد شهری بدنه مسجد جلوخان (پیش فضا) فضاهای جانبی (فضاهایی که در ارتباط مستقیم با فضاهای اصلی (صحن و شبستان) می باشد): فرهنگی (قرائت خانه، آموزشی و …) کتابخانه خدماتی (آبدارخانه، دفتر روحانی، وضوخانه و آبریزگاه، انبار، امور خیریه، فضاهای چند منظوره، سالن های مراسم مذهبی، دفتر مسجد و هیئت امناء(منزل خادم فضای الحاقی (ترجیحاً مستقل از مسجد) : فضاهائی که دارای عملکرد مستقل بوده و نیازی به ارتباط مستقیم با فضاهای اصلی مسجد ندارند. تجاری آشپزخانه درمانگاه دفتر بسیج صندوق قرض الحسنه منزل روحانی مهمانسرا انواع مساجد در کالبد شهری ۱_مساجد محله ای : مساحت اراضی مساجد محلهای طبق مصوبه شورایعالی معماری و شهرسازی ایران حدود ۵۰۰مترمربع میباشد که بر این اساس نسبت سطح اشغال ناخالص کاربریهای مساجد محلهای در طبقه همکف به شرح زیر است: ۱_۱ شبستان همکف، ۱_۲ صحن، ۱_۳ پیش فضا، ۱_۴ کفشداری و ورودی شبستان، ۱_۵ فرادی خوانی، ۱_۶دفتر مسجد و اتاق روحانی، ۱_۷ سرویسهای بهداشتی، ۱_۸ محل زندگی خادم، ۱_۹ انبار و آبدارخانه، ۱_۱۰ کتابخانه، ۱_۱۱ فضای ارتباطی ۲_ مساجد ناحیه ای : مساحت اراضی مساجد ناحیهای طبق مصوبه شواریعالی معماری و شهرسازی ایران حدود ۱۰۰۰ مترمربع میباشد و با فرض حضور ۷۵۰نفر نمازگزار و پیش بینی استفاده از نیم طبقه برای شبستان بانوان، نسبت سطح اشغال کاربریها در طبقه همکف به شرح زیر است :
۱_۱ شبستان همکف، ۱_۲ صحن، ۱_۳ پیش فضا، ۱_۴ کفشداری و ورودی شبستان، ۱_۵ فرادی خوانی، ۱_۶دفتر مسجد و اتاق روحانی، ۱_۷ سرویسهای بهداشتی، ۱_۸ محل زندگی خادم، ۱_۹ انبار و آبدارخانه، ۱_۱۰ کتابخانه، ۱_۱۱ فضای ارتباطی، ۱_۱۲سردر ورودی و کفشداری، ۱_۱۳ اتاق بسیج ۳_مساجد منطقه ای : مساحت اراضی مساجد منطقهای حدود ۲۰۰۰تا ۴۰۰۰ مترمربع در نظر گرفته میشود و با فرض حضور ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ نفر نمازگزار که۳/۲ آنها از شبستان همکف استفاده نمایند، نسبت سطح اشغال کاربریها در طبقه هم کف به شرح زیر است : ۱_۱ شبستان همکف، ۱_۲ صحن، ۱_۳ پیش فضا، ۱_۴ کفشداری و ورودی شبستان، ۱_۵ فرادی خوانی، ۱_۶دفتر مسجد و اتاق روحانی، ۱_۷ سرویسهای بهداشتی، ۱_۸ محل زندگی خادم، ۱_۹ انبار و آبدارخانه، ۱_۱۰ کتابخانه، ۱_۱۱ فضای ارتباطی، ۱_۱۲سردر ورودی و کفشداری، ۱_۱۳ اتاق بسیج، ۱_۱۴محل پیش ورودی سالنهای چند منظوره، ۱_۱۵ محل نگهداری کودکان، ۱_۱۶فضای ارتباطی و تجاری ارتباط فضاهای اصلی با فضاهای جانبی و الحاقی مسجد: مجموعه دسترسیهای مساجد متشکل از فضاهای رابطی است که هر یک واجد کیفیات خاص و عملکرد ویژهای میباشد. در مسجد با توجه به ماهیت چند عملکردی فضاهای ارتباطی، این موضوع توجه مضاعفی را در طراحی طلب میکند.
الزامات اجتناب از تداخل مسیر بانوان و آقایان. رعایت سلسله مراتب دسترسی به فضای شبستان. اجتناب از ایجاد پله های نامناسب و امکان بهره مندی سالمندان، جانباران و معلولین جسمی حرکتی و حسی از مسجد با پیش بینی تمهیدات لازم. رعایت تعداد، ظرفیت، ابعاد و استانداردهای دسترسیهای عمومی، پله، آسانسور، بالابر و رامپ. تأمین نور و تهویه طبیعی برای مسیرهای دسترسی به شبستان اصلی. اولویت دسترسی به فضای شبستان در سازماندهی مسیرهای ارتباطی درون بنا. توصیه ها طراحی دسترسی ها به نحوی باشد که باعث تسهیل کنترل جمعیت مسجد گردد.
پرهیز از پیچیده نمودن مسیرهای ارتباطی تأمین دید مناسب به فضای باز جهت بالا بردن کیفیت دسترسی های مسجد. توجه به ماهیت چند عملکردی مسیرهای دسترسی درون مسجد. ارتباط شبستان، صحن و سایر فضاهای قابل استفاده بصورتی طراحی شود که در مواقع خاص برگزاری نماز جماعت اتصال صفوف نمازگزاران ممکن باشد. سلسله مراتب فضاهای مساجد : جلوخان، هشتی ورودی، صحن، پیش ورودی به شبستان، ایوان، فرادی خوانی، رواق، کفشداری و شبستان. سیمای مسجد: در شهرهای تاریخی سرزمین های اسلامی مسجد به عنوان بنای شاخص در کنار سایر ابنیه عمومی جایگاه تثبیت شدهای داشته و عناصر آن مثل گنبد، سردر و منارهها به عنوان نشانههای شهری شناخته شده مطرح بوده است. تشخیص و هویت نمادین بناء به عنوان ساختمان عمومی و یا قداست، ایجاب میکند بنحوی از بافت مسکونی یا تجاری اطراف متمایز باشد. الزامات طراحی بنای مسجد به عنوان نماد و نشانه شهری بگونه ای باشد که برای یافتن آن نیاز به تابلوهای راهنما نباشد. رعایت هماهنگی و توجه به نورپردازی داخلی و بیرونی .
رعایت هندسه و ابعاد متناسب با فضای مسجد. توصیه ها در طراحی عناصر شاخص تناسب و جنس مصالح و ماندگاری پوشش¬های آن رعایت گردد. (ترجیحاً استفاده از مصالح محلی و بومی) استفاده از نمادهای مهم و اصیل مساجد به شرح ذیل : قوس اسلامی ایرانی _ گنبد _ سردر شاخص _ ایوان _ صحن گلدسته _ محراب _ رواق _ جلوخان(به تناسب موقعیت و طبقه بندی مسجد)_ مأذنه هشتی. حال به سادگی با درک و شناخت الزامات طراحی فضاهای مذهبی میتوان فضایی مطلوب با حفظ تمامی ویژگیهای آن خلق کرد. مسجدالنبی طاق بستان یکی از پروژه های مذهبی طراحی شده توسط مهندسین مشاور زما است. اطلاعات کامل پروژه را از اینجا بخوانید.
مقدمه:
دیاگرامهای معماری به طرق مختلف و با اهداف متفاوتی از سوی پژوهشگران
معماری و معماران تعریف و از دیدگاهها و نقطه نظرات مختلف بررسی شدهاند.
برخی سیر تاریخی آنها را مورد بررسی قرار داده و ریشه دیاگرامهای امروزی
را در گذشته جستجو کرده اند. برخی دیگر طبقه بندی هایی را برای دیاگرام
هایی که تا کنون مورد استفاده واقع شده، تعریف کرده اند. در برخی تعاریف و
طبقه بندی ها، انواع دیاگرام هایی که امروزه می توانند به کار روند، و پیش
بینی می شود در آینده بکار روند بررسی شده اند.
آیزنمن در مقاله ” An
Original Scene Of Writing” دیاگرامها را متشکل از آیکون هایی معرفی می
کند که همواره در طول تاریخ معماری، مسیر معرفی طراحی را روشن و شفاف
کردهاند. همینطور او پیدایش اولین دیاگرام معماری را توسط رودولف ویتکورز
در سال ۱۹۴۵ و برای توضیح Palladian Villas (ویلاهای سبک پالادیان، طراحی
شده توسط پالادیو) معرفی میکند. در مورد مبحث دیاگرامهای معماری، او
درباره کاربرد دیاگرامهای حبابی و عملکردی در هاروارد و باوهاس و کاربرد
Parti در آکادمی فرانسه صحبت می کند.
تعریف آیزنمن از دیاگرام یک تند نویسی یا مختصر نویسی گرافیکی
است و برخلاف نظر غالب راجع به دیاگرامها، آنها را لزوما آبستره
نمیشناسد. او دیاگرامها را ابزاری با دو کارکرد معرفی میکند. ۱ – ابزار
تحلیلی و توصیفی ۲- ابزار مولد و تولید کننده
افراد دیگری از نقطه
نظرات متفاوتی به دیاگرامهای معماری پرداختهاند؛ پاتریک شوماخر(از گروه
زاها حدید) که به تحلیل دقیق دیاگرامهای پارامتریک میپردازد، در تعریف
خود از دیاگرام اینگونه میگوید: «یک نوع ارائه که بوسیله سطوح بالایی از
منتزع سازی، نشان پردازی می شود. این ارائه روی وجوه خاصی از یک کل واحد
ارائه شده، تمرکز دارد.»
در کتاب Conceptual diagrams, Activity
Diagrams, Program Diagrams مطابق نامگذاری خود کتاب، طبقهبندی از
دیاگرامهای معماری وجود دارد که بر این اساس است: دیاگرامهای مفهومی،
دیاگرامهای برنامه ریزی. در این کتاب، دیاگرامها به کلید واژههایی چون،
ترجمان تجریدی یا واحدهای دیجیتال تعریف شدهاند.
این نوشتار با
ارائه ادبیات خاصی که در ادامه گفته میشود، در پی بررسی گونه ای از
دیاگرام هاست که امروزه و نوع ارتقاء یافته آن در آینده مورد استفاده
معماران قرار گیرد. گونهی مورد بحث، دیاگرامهای شکل یافته از ترکیب خطوط،
احجام، علائم گرافیکی و واژگان است. البته ادبیات و مبانی نظری نشانه
شناسی آن قابلیت تعمیم و کاربرد در دیاگرام های مختلف را داراست. منظور از
تیپ و گونه دیاگرام های خاص که قابلیت استفاده از آن ها در حال حاضر و
آینده وجود دارد، دیاگرام هایی است که از لحاظ گرافیک نسبت به گذشته،
تغییرات زیادی را در پیش گرفته اند و به دلیل کاربرد علائم مختلف در آن ها
برای مخاطب قابل فهم تر از انواع دیگر هستند. این نوشتار قصد دارد با تحلیل
نشانه شناختی دیاگرام های معماری و بررسی اثر نشانه شناختی هر کدام از
اجزاء، به اصول مهم در طراحی نشانهای دیاگرام ها اشاره کند.
دیاگرامهای خوانا، نشانههایی نظام یافته:
هر
مفهومی برای خارج شدن از زبان کنونی اش و بیان در یک نوع زبان دیگر، مثلا
زبان نوشتاری به زبان برنامه نویسی یا زبان گفتاری به زبان تصویری، نیاز به
رمزگان خاص خود دارد که دادهها را از طریق آن رمزگان به زبان جدید و از
زبان جدید به ذهن مخاطب منتقل کند. دیاگرام های معماری متشکل از نشانه هایی
هستند که مفاهیم مختلف در قالب آن ها و از طریق رمزگان بصری به زبان بصری
تبدیل شده اند. این نشانه ها اگرچه می توانند در دیاگرامهایی در بخش
مفاهیم(کانسپت)، عملکرد(کاربردی)، برنامهریزی، ایدهها و تفکیک فضایی و
پروسه طراحی به کار روند، ولی در واقع رمزگانی فنی هستند، حتی آنهایی که
قصد رساندن مفاهیم حسی و هنری کار را دارند. چرا که باز هم قصد انتقال
پیامهایی را دارند که بازهی طیف تاویلهای مخاطبان اندک و محدود به پیام
خاص مورد نظر طراح است. این گونه این نشانهها، نشانههای بشدت تصریحی
هستند و بیش تر به علائم خاص شباهت دارند تا نشانه های تلویحی که برداشت
مخاطبان بسیار متنوع است.
دیاگرامهای معماری چه در حین طراحی و برای رساندن مفاهیم به
گروه همکار طراحی یا کارفرما، چه پس از طراحی برای بیان اجزای مختلف طرح و
به گونه تجزیه ترسیم میشوند، یک زبان تصویری انتقال سریع مفاهیم هستند.
دیاگرامها در یک تعریف کلی، طرح ترسیمی و گرافیکی برای نشان دادن رابطه ی
اجزای یک کل واحد و توضیح چگونگی کارکردن هر چیزی است. واژگان برای توضیح
کارکرد و رابطه اجزای یک کل واحد کافی نیستند، به این دلیل که در بسیاری
مواقع نیاز به جانمایی فضایی اجزای آن کل واحد و تصور موقعیت هر کدام از
لحاظ مکانی است. برای مثال جانمایی قطعات یک ماشین در کنار هم و رابطه شان
با هم که بوسیله خطوط و علائم نشان داده می شود. این موضوع در زمینههای
دیگر نیز صدق میکند. در معماری که زمینهای است که تصور فضایی روابط
بخشهای مختلف در آن و بازنمایی گرافیکیشان اهمیت دارد، بطور ویژهای
متمایز میگردد.
طرحها و ترسیمات در دیاگرامها برای بیان یک موضوع
بخصوص از یک واقعیت موجود یا در حال بوجود آمدن هستند، این طرح ها و
ترسیمات برای این بیان ساده و انتزاعی می شوند. آن ها همچنین برای توضیح
یکی از ویژگیهای آن واقعیت هستند. چرا که اگر قرار بر توضیح و توصیف خود و
کل آن واقعیت باشد، مواجهه و دیدن خود آن لازم میآمد. یا اینکه اصلا هنوز
آن(شی، اثر هنری، ساختمان و…) بوجود نیامده یا طراحی نشده است که بتوان
مرجع دریافت اطلاعات باشد. همه نشانهها به این صورت هستند.
زبان(الفبا
و واژگان)، نشانههایی هستند که به چیزی جز خودشان اشاره میکنند و دلالت
دارند. نشانه زبان شناختی، از انتزاعی ترین و ذهنی ترین نوع نشانه
هاست.دیاگرامهای معماری نیز ترکیب و مجموعه نشانههای مختلفی هستند. طبق
تعریف دانیل چندلر در کتاب مبانینشانهشناسی، هر چیزی که به عنوان دلالت
گر، ارجاعدهنده یا اشارهگر به چیزی غیر از خودش تلقی شود میتواند نشانه
باشد. در دیاگرام های معماری با ترکیبی از اشکال، خطوط، علامت ها، هاشور
ها، رنگ هایی روبرو هستیم که همه دلالت بر واقعیتی جز خودشان داردند. چرا
که با دلالت بر آن واقعیتها، برای ایجاد گفتگوی بصری آمدهاند. این واقعیت
ها مفهوم، رابطهی اجزاء، کارکرد و شکل و فرم معماری میتواند باشد.
دو
دلیل اینکه واژگان برای توضیحات و توصیفاتی که قصد انتقال آنها به مخاطب
وجود دارد، کفایت نمی کنند گفته شده؛ انتزاعی بودن کلمات و عدم تصویر فضایی
که دیاگرام ها ارائه می دهند.
سوسور، از بنیانگذاران نشانه شناسی می
گوید نشانه زبانشناختی حاصل ارتباط دو بخش است. تصویر صوتی یا جوهرمادی آن
که دال است. مفهوم که بر آن دلالت دارد. ( مدلول )
در مدل سوسور دال و مدلول در زبان به این گونه است.
در این مثال مشهود است که برای اشاره به هر درختی در زبان واژهی درخت
بکار می رود. ولی تنها در تصویر یا واقعیت آن است که نوع درخت ، بزرگی و
کوچکی تناسبات، شکل، اجزاء،گونه و رنگ آن دریافت میشود.
یک واژه به
عنوان ذهنیترین نوع نشانه، برای اشاره به یک کلیت جامع و یکپارچه بسیار
مناسب است ولی برای بیان کیفیتهای بیشتر از آن تکواژه واژگان دیگر بایستی
اضافه شود. کلمه ” خانه ” سریع ترین راه برای انتقال جایی است که خانواده
در آن زندگی می کند. ولی اگر بخواهیم به خانه ای چوبی در اقلیم مرطوب زیر
باران اشاره کنیم یکی از این دو انتخاب را داریم:
که انتخاب تصویری به چند جهت برای توصیف سریع تر و گویاتر این
مکان مناسب تر است. ابتدا از این جهت که نشانه ها در انتخاب تصویری،
نشانههایی هستند قرارداد آنها در جامعهی بزرگتری ایجاد شده است. ( در
ادامه درباره قرارداد در نشانههای نمادین توضیحات بیشتری ارائه خواهد شد. )
از
سوی دیگر، این تصویر صرفا قراردادهای انتزاعی مانند واژگان در هر زبانی
نیست و شامل برخی نشانه های شماتیک است که از لحاظ فرمی یادآور مفهوم مورد
نظر است.
در دسته بندی که چارلز پیرس درباره انواع نشانه ( یا وجوه
مختلف رابطه دال و مدلول در نشانهها) ارائه میدهد. میتوان تفاوت نشانه
شماتیک و نمادین را متوجه شد.
نماد / وجه نمادین: در این وجه،
دال شباهتی به مدلول ندارد. اما بر اساس یک قرارداد اختیاری به آن مرتبط
شده است. بنابراین رابطه میان دال و مدلول باید آموخته شود : مثل زبان به
طور کلی ( زبان های خاص حروف الفبا، علائم نقطه گذاری، کلمات، عبارات و
جملات ) اعداد، چراغ راهنمایی و پرچم ها.
شمایل / وجه شمایلی: در این وجه مدلول بخاطر شباهت به دال یا به این علت که تقلیدی از آن است، دریافت می شود. ( تشخیص مدلول با نگاه کردن، گوش دادن، لمس کردن، چشیدن یا بوییدن چیزی شبیه آن انجام می شود. )
نمایه/
وجه نمایهای: در این وجه دال اختیاری نیست، بلکه بهطور مستقیم(فیزیکی
یاعلی) به مدلول مرتبط است. این ارتباط میتواند مشاهده یا استنتاج شود.
مثل( نشانههای طبیعی: دود، رعد، جای پا، انعکاس صدا، طعمها و بوهای
غیرمصنوع) علائم بیماریها و وسایل اندازهگیری (بادنما، ساعت، الکلسنج)
در
دیاگرامهای معماری کاربرد نشانههای نمادین شامل انواع فلشها، خط چینها
و هاشورهایی که با قراردادهای مختلفی تعریف شدهاند، میشود. نشانههای
شمایلی در دیاگرامهای معماری میتوانند شکل متریال (مثلا بافت چوب)
یا
فرم خلاصهشده ی یک نوع معماری خاص و… باشند. یک نشانهی نمایهای در
دیاگرام معماری میتواند یک پرسوناژ با لباس و شکل خاصی باشد که به خاطر
شکل لباسش کاربری محیط در دیاگرام تشخیص داده شود، این حالت که یک مفهومِ
اصلی بوسیلهی وجود یک نشانهی غیرمستقیم یا به اصطلاح استنتاجی است، یک
نشانهی نمایهای میباشد.
در دیاگرام های معماری و بطور کلی
دیاگرام ها، طراح اطلاعات انتخابی، مثلا اطلاعات مهم یا لازم مورد نظرش را
در قالب نشانه های گرافیکی ارائه می دهد.
وجه برتری نشانه های تصویری برای انتقال مفاهیم نسبت به استفاده
صرف واژگان گفته شد ولی لازم به یادآوری است ترکیب نشانه ها با هم و
افزودنشان در یک ترکیب متناسب مفاهیم و مقاصد را به طور سریع تر و دقیق تری
انتقال می دهد. در کتاب نشانه شناسی هنر، محمد ضیمران به نقل از سوسور می
گوید : ” بکارگیری نشانه ها یا واژه ها برای انتقال مفاهیم و مقصود به
مخاطب کافی نیست. بلکه گروهی از واژه ها کنار هم قرار گرفته، معنایی را
القا میکند. تک تک واژهها مصداق اولیه نشانه محسوب میشوند. آنچه میان
واژه ها یا نشانهها ربط منطقی برقرار میکند، نظام حاکم بر زبان حاکم است.
“
این توضیحات که در بالا گفته شد برای تعریف مفهوم همسازگی و
همنشینی نشانه ها بیان شده بودند. همسازگی یا همنشینی به این نکته
میپردازد که نشانهها در هر ترکیبی به دلیل توالی و پیاپی خود،
مناسبتهایی را ایجاد میکنند.
یک دیاگرام معماری خوانا و قابل فهم
زمانی شکل میگیرد که همسازگی یا همنشینی نشانههای بکار رفته در آن متشکل
از توالی متنوعی از انواع نشانهها از تیپهای مختلف ( نماد، شمایل، نمایه
) باشد. به دلیل اینکه ذهن برای برقراری ارتباط متکی به شناسایی تنها یک
نوع دلالت خاص ( مثلا دلالت قراردادی ) نبوده و خوانش آن یکنواختی را به
همراه نخواهد داشت. برای مثال دیاگرامهایی که از ترکیب نشانههای نمادین
مثل ↑ و نشانههای شمایلی ( مثل بافت ها و متریالی مشابه واقعی آن ) و
نشانه های نمایه ای به این صورت انتقال مفاهیم از طریق چند نشانه و چند
درگاه دلالتی صورت می گیرد و باررساندن تمام مفاهیم به دوش یک نشانه در
دیاگرام نیست.
در این دیاگرامها، نشانه های مختلف ( واژه ) ( نمایه ) ( شمایل )
( نماد ) به یاری هم آمده و با همنشینی متنوع و متناسبشان مفهوم را به
موجزترین ارائه برسانند. درباره ایجاز در ارائه باید گفت، هر چه از
اختصارات قراردادی ( مانند نمادها که پیش از این ذکر شد.) استفاده شود،
مفاهیم با سرعت بیشتری انتقال مییابند. و هر چه این قراردادها، جامعه
بزرگتری را در برگیرند در ایجاز دیاگرام موثر است. به این دلیل که اگرچه
نشانهها دارای مفاهیم بسیاری در پشت ظاهرانتزاعی خود هستند، ولی به همین
میزان، شناخته شدگیشان و از پیش تعریفشدگی شان برای مخاطب و فهم او مهم
است. برای مثال استفاده از نشانه → در دیاگرام به دلیل اینکه قراردادهای
عام و جهانی هستند، برای افراد بیش تری قابل فهم است و مفهوم جهت و سمت و
سو را میرساند. ولی رنگ سبز با کاربرد نشانهای خاص آن در برخی مناطق به
عنوان رنگ اماکن مقدس و مذهبی برای افراد کمتری و قطعا برای رساندن مفهوم
کاربری مذهبی بخشی در دیاگرام کفایت نکرده و نیاز به نشانههای دیگری مانند
شمایل یک بنای مقدس یا واژگان برای راهنمای دیاگرام است.
در این
مورد مثلا کاربرد رنگ سبز برای دلالت بر پوشش گیاهی در یک دیاگرام میتواند
قابلیت فهم بهتری داشته باشد. بدلیل اینکه بکاربردن رنگ سبز برای اشاره به
پوشش گیاهی در دیاگرام به دلیل شباهت رنگی به رنگ بیشتر گیاهان است، این
نشانه شمایلی محسوب میشود. ولی جدا از این تفاوتِ نوع دلالت نشانه، این
نشانه، مفهوم را سریعتر انتقال میدهد.
در طراحی و ترسیم
دیاگرامها، طراح مختار است هر گونه خط و نقشی که به ذهنش میرسد ترسیم کند
ولی چنانچه طراح قصد بهتر فهمیده شدن و سریعتر فهمیده شدن دیاگرام را
دارد، بایستی آن را به نشانه های متشکل از نشانههای ریشهای و شناخته شده
بنماید. این موضوع را با قیاس واژگان بهتر میتوان فهمید. هرگاه نویسندهای
در جایی از نوشتهی خود نیاز به استفاده از واژگان جدید داشته باشد، دو
انتخاب پیش روی خود دارد؛ یکی استفاده از هم معنی آن واژه در زبانهای
دیگر(روی آوردن به قراردادهای دیگر) و دیگری اینکه ساختن واژه ای با
استفاده از ترکیب های پسوندی و پیشوندی به لغت ریشهای که همهشان بطور
جداگانه برای مخاطب قابل فهم هستند.
درحالت اول نیاز به یادگیری
مفهوم واژه در زبان ِ دیگر است یا به عبارتی باید قرارداد نشانه درک شود به
این معنی که زبان ِ نشانه(واژه) شناسایی و معنایش یافته شود. در حالت دوم
به دلیل نزدیکی نشانهی جدید (واژه) به نشانههای شناختهشدهی پیشین
(واژگان معمول) این ارتباط ذهنی ناخودآگاه صورت گرفته و نشانه قابل فهم
میشود.
در دیاگرامهای چند بخشی یا متشکل از چند مرحله برای توضیح چند
مرحله ای طرح یا ایدئوگرامهایی که شکلگیری طرح نهایی را نشان میدهد یا
دیاگرامهایی که در یک طرح چند موضوع مختلف را بررسی میکنند، توجه به
روالهای دلالتی بسیار مهم است. روال دلالتی، رویه و راهبرد اشاره به مفهوم
است. ژرژ مونن درباره این تعریف میگوید : ” ما وقتی با روالهای دلالتی
نظاممند روبرو هستیم که پیام به نشانههای پایدار و دائمی تجزیه شود. ” او
علائم رانندگی را از این نوع میداند. علائمی که دارای تابلوهای چارگوش،
مثلثی و گرد است. ولی پوستر تبلیغاتی را با اشکال مختلف استفاده شده در آن
دارای یک روال دلالتی بی نظام میداند.
روال های دلالتی نظاممند کمک
می کنند که همه نشانههای مربوط به یک مجموعه ، تعلق خود را به آن مجموعه
نشان دهند. روال دلالتی چند مجموعه نشانه میتواند شامل رنگ خاص و تکرار
شونده و مشترک در همه بخش های دیاگرامهای چندبخشی باشد. همینطور میتواند
شکل و فرمت خاص در نظر گیری طرح معماری باشد. مثلا یک دید خاص ( ایزومتریک
یا پلان) یک روال دلالتی نظام مند برای ارائه دیاگرام میشود.در برخی
دیاگرامهایی که در بخش های مختلف آن، تیپ و رنگهای مختلفی برای ارائه
انتخاب شده است، روال دلالتی بی نظام و به سختی میتوان ارتباط نشانههای
هر بخش با بخشهای دیگر را درک کرد.
نتیجه:
همانطور که در متن آمدهاست، نکات با اهمیت در
دیاگرامهای معماری از دیدگاه نشانهشناسی، استفاده از اجزاء مختلف و متنوع
نشانهها، همسازگی یا همنشینی نشانهها و روالهای دلالتی نظاممند در
آنهاست؛
-در تصویر سه و چهار دو قیاس انجام شد که ننشان داد،
نشانههای تصویری صرف میتوانند اثر کندتر و مبهمتری در انتقال مفاهیم
داشته باشند. به نسبت دیاگرامهای تصویر چهار که ترکیب نشانههای تصویری و
نوشتاری و… که استفاده از اجزای متنوع(البته در حداقل نیاز هر یک) در عین
حال دارای نظاک یکسان و داشتن انسجام، مفاهیم را بهتر و سریعتر منتقل
میکنند. البته همانطور که اشاره شد از نوشتار بایستی محدود به واژههای
قراردادی معماری و با تعریف مشخص و بسیار موجز باشند، به طوری که خوانش
نشانههای تصویری را برای خواننده جذاب و متنوع نماید.
– در مورد
نظامهای دلالتی نیز گفته شد، نحوهی بیان دیاگرامهای چندبخشی و
چندمرحلهای که یک قالب یا رنگ و شکل یکسان یا زاویهی ترسیم
یکسان(ایزومتریک، پلان، نما و…) یک روال دلالتی خاص برای دیاگرامها
محسوب میشوند که داشتن یک روال دلالتی نظاممند میتواند خواننده را
متمرکز بر موضوع اصلی مورد اشاره در دیاگرام نموده و نه درگیر خوانش کلیت و
یافتن موقعیت تصویر و فهم یک کل، که بعنوان زمینه شناخته میشود. در این
مورد دو تصاویر پنج و شش و هفت توضیح داده شدند.
منابع:
چندلر، دانیل (۱۳۹۴)، مبانی نشانهشناسی، ترجمه مهدی پارسا، انتشارات پژوهشکده و فرهنگ وهنر اسلامی، تهران
ضیمران، محمد (۱۳۸۳)، درآمدی بر نشانهشناسی، نشرقصه، تهران
گیرو، پییر، نشانهشناسی(۱۳۸۰)، نشانهشناسی، ترجمه محمد نبوی، انشارات آگه، تهران
Garcia, Mark, The Diagrams of Architecture, WILEY, London, ۲۰۱۰
Damdi publishing co., Program Diagrams, DAMDI and DESIGNERS, Seoul, Korea, ۲۰۱۱